در حقیقت آمریکا با توجه به سرنگونی حکومت اسد تلاش میکند که در اعمال نفوذ در فضای سوریه حضور مؤثرتری داشته باشد و این اقدام در تکمیل اقدامی است که اسرائیل درغرب و جنوب سوریه انجام میدهد،منتها این در توان اسرائیل نیست.به این ترتیب این دو در عمل در حال تجزیه سوریه هستند.هدف نهایی این اقدام هم شکلگیری یک دولت ضعیف وفرمانبر دردمشق است و واشنگتن و تلآویو میخواهند که نفوذشان را در سوریه به حداکثر ممکن افزایش بدهند.درکنار این داستان حضور آمریکا در بخش شرقی سوریه علاوه بر دلایل ژئوپلیتیک، دلایل اقتصادی هم دارد و انتخاب محل استقرار نیروهای آمریکا از بدو اشغال آن بخش از سوریه، کنترل و غارت منابع نفتی این کشور است. یکی از دلایلی هم که دولت سوریه زیر تحریمها فشار بیشتری متحمل شد، همین اقدام آمریکا در غارت منابع نفتی این کشور بود. همچنین نباید از این نکته گذشت که مناطق تحت تصرف سوریه توسط آمریکا از نظر کشاورزی هم مهم بود و این هم زمینه دیگری ازمحرومسازی دولت اسد ازمنابع درآمدی حاصل از این محصولات کشاورزی این منطقه بود. به این ترتیب آمریکا و اسرائیل در حال انجام یک کارتیمی درسوریه هستند تاسهم بیشتری ازآینده این کشورداشته باشند.اساسا سرنگونی دولت اسد هم محصول همین کار تیمی البته با مشارکت ترکیه بود. الان هم همین تیم به مسیر خود ادامه میدهند. باید توجه داشت که دغدغه اصلی آمریکا در سوریه اقتصادی نیست بلکه همانطور که قبلا گفته شد، هدف تشکیل یک دولت فرمانبردار در سوریه است. البته در مورد نقش ترکیه در سوریه، اختلافنظرهایی در آمریکا و جهان عرب وجود دارد. عدهای معتقدند که کار به همین شکل باید ادامه یابد چراکه در سالهای اخیر دولت ترکیه هم با حضور نظامی درشمال وهم بهواسطه تجهیز و حمایت نیروهای تروریستی در این منطقه نقش نیروی زمینی ناتو را بازی میکرد و اسرائیل هم با حملات متعدد هوایی به مناطق مختلف سوریه و بهخصوص به عناصر مقاومت از جمله ایران نقش نیروی هوایی را ایفا میکرد و آمریکا هم به هر دو گروه انواع کمکها را میکرد اما در این میان عدهای نگران نگاه اخوانی موجود در دولت ترکیه و همینطور نیروهای تروریستی مورد حمایت آن هستند و این الگو که عدهای مسلط، سوار بر وانت شوند و بروند پایتخت یک کشور عربی را اشغال کنند و رژیمی را سرنگون کنند، الگوی خطرناکی است. بنابراین باید سوریه به اتحادیه عرب برگردد و زیرسلطه ترکیه نرود.عده سومی هستندکه معتقدندسوریه چه درقالب قرارگرفتن زیر سلطه ترکیه و چه در قالب حضور اتحادیه عرب، به هر حال به کشوری همسو با آمریکا تبدیل خواهد شد و در این ارتباط آمریکا تحریمهای سوریه را حفظ خواهد کرد. چنانکه کنگره آمریکا بعد از سقوط دولت اسد تحریمهای دوران وی را تا ۲۰۲۹ تمدید کرد تا بتوانند از سیاست چماق و هویج علیه حاکمان فعلی سوریه بهره ببرند تا از آنها امتیازات بیشتری بگیرند. این کاری بود که آمریکا هنوز هم در عراق انجام میدهد. تجربه عراق نشان میدهد که در نهایت اشغالگری آمریکا جوانان سوری را به حرکت در خواهد آورد. ولی به هرحال طرح آمریکاییها در سوریه در کوتاهمدت موفق خواهد شد اما در درازمدت حتما واکنش مردم سوریه را برخواهد انگیخت. اگر در سوریه دولتی دموکراتیک برسر کار بیاید، با توجه به اینکه مردم سوریه نسبت به حضور اسرائیل و آمریکا در کشورشان حساس هستند، حتما رابطه این کشور با ایران خوب خواهد بود. چنانکه این اتفاق در عراق هم افتاد و دیدیم که بعد از روی کارآمدن یک حکومت مردمی در عراق، رابطه این کشور با ایران بسیار حسنه شد اما حتی اگر یک حکومت ضعیف در سوریه شکل بگیردوهرجومرج هم درآنجا همچنان برقرار باشد،بازهم فضابرای حضور جریانهای مقاومت در آنجا فراهم خواهد بود.سناریوی دیگر استقرار یک حاکم مستبد قوی در این کشور برای مبارزه با جریانهای مقاومت است که البته این با توجه به تحولات میدانی امری سخت است و تحقق آن کار آسانی نخواهد بود؛ بنابراین باید گفت در هر صورت حذف ایران و مقاومت در سوریه کار دشواری است.